خاطره های زندگیم

خاطره هایِ زندگیم...

امشب یه جورِ ناجوری دلم گرفته!
یه جوری که انگار هیچ چیز و هیچ کس
نمی تونه آرومش کنه!
خیلی سخته با خاطراتت گلاویز بشی و
دستت به هیچ کدوم نرسه!

خدایا!
چه شبایِ تلخی دارم!
کاش وقتی یکی می رفت ؛ فقط خودش
نمی رفت!
یادش می رفت ، خاطراتش می رفت ،
عشقش می رفت ، بویِ خوبش می رفت ،
قابِ عکسش می رفت ، یادگاریاش
می رفت...
اون وقت دیگه دلیلی واسه دلتنگی نبود...

خدایا!
امشب از خیلی چیزا دلگیرم!
از خیلی از روزایِ زندگیم که ندادی!
از خیلی از روزایِ زندگیم که کم دادی!
و از خیلی از روزایِ زندگیم که زود گرفتی!

وااااای که چه طنابِ سِفتیه این خاطره ها ،
وقتی دورِ گلوم می پیچه و می خواد با یه
بغض خفم کنه!
چشام می سوزه ، می خوام انگشتامو فرو
کنم توو چشمم!
این سد اگه جاری بشه ، همه چیزو آب
می بره!

خداااااایا!!!
دلم هوایِ تازه می خواد...
دلم یه نورِ قشنگ می خواد...
نمی خوام از آیندم باشه!
نمی خوام واسه حالام باشه!
منو ببره به گذشته!
می شه؟

یه هوایِ تازه ازون جا می خوام...
یه نورِ قشنگ ازون روزا می خوام...
یه تکرارِ پُرحجم ازون لحظه ها...
یعنی می شه؟!
...
چرا ساکتی خدا؟!!
دلم « گذشته » می خواد!
با تمومِ اشتباهام!
می تونی بهم بدی...؟!!
دیدگاه ها (۱۰)

⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇✓♔⇡⇣✍ هیچــْـــّــوقْت نَخـــٍـواٌستَــــًـْـم ⇡⇣♚♔✓...

ﺍﻟـــــــــﻮﺧـــــــﺪﺍﺟﻮﻧـــــــــﻢ؟ﻣﮕــــــــﻪ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﻧﯿﺎﻓﺮ...

ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﻟﺒﻬﺎ؛ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ ﻗﻠﺒﻬﺎ...

Dokhmalamo

آدم همیشه از اون چیزی که داره... بیشتر می خواد...به هفته‌ای ...

تک پارتی

این ادیت جدیدمه ولی هنوز کاملش نکردم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط