انوشیروان روز نوروز مجلس عام داشت دید که یکی از حاضران

#انوشیروان روز #نوروز مجلس عام داشت. دید که یکی از حاضران پنهانی جامی زرین در بغل نهاد. چشم پوشید و چیزی نگفت. چون مجلس تمام شد شراب دار گفت:
هیچ کس بیرون نرود تا تجسس کنم که یک جام زر ناب گم شده...
انوشیروان گفت:
بگذار، که آن کس که گرفت باز نخواهد داد و آنکس که دید سخن چینی نکند.
بعد از چند روز آن شخص پیش انوشیروان آمد. جامه های نو پوشیده بود و کفشی نو در پای داشت.
نوشیروان اشاره به جامه های وی کرد که اینها از آن است؟
مرد دامن از روی کفش برداشت و گفت این نیز از آن میباشد.
انوشیروان بخندید و دانست که او به ضرورت گرفته است و پس بفرمود تا هزار مثقال زر به وی دادند....

#بهارستان_جامی
#فرهنگ
#تمدن
#نوروز
#هفت_سین
دیدگاه ها (۱)

#نوروز منی تُبا جان نو خریده به دیدارت می دومشکوفه های توام ...

عمری گشتیم به دنبال دست #خدا برای گرفتن'غافل از اینکه دست خد...

#تاجیکستانبرگزاری جشن #نوروز در کنار ماکت بزرگ #تخت_جمشید .....

#برج_رادکان_خراسان تنها برجیست که توانایی تعیین چهار فصل, سا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط