نور منی باش در این چشم من

نور منی باش در این چشم من
چشم من و چشمه حیوان من

گل چو تو را دید به سوسن بگفت
سرو من آمد به گلستان من

از دو پراکنده تو چونی بگو
زلف تو حال پریشان من


#مولانای‌جان
#عاشقانه‌ها
#ماریارادمهر
دیدگاه ها (۱)

ای رسن زلف تو پابند منچاه زنخدان تو زندان مندست فشان مست کجا...

عشق است برآسمان پریدنصدپرده به هرنفس دریدناول نفس ازنفس گسست...

جان منی جان منی جان منآن منی آن منی آن منشاه منی لایق سودای ...

شکر کند چرخ فلک ، از ملک ملک و ملک کز کرم و بخشش او ، روشن و...

جان پرورم گهی که تو جانان من شویجاوید زنده مانم اگر جان من ش...

آمده‌ای که راز من بر همگان بیان کنی🌸و آن شه بی‌نشانه را جلوه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط