یکی نزد حکیمی آمد و گفت

یکی نزد حکیمی آمد و گفت :

خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کرده ؟؟؟

حکیم با تبسم گفت :

او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید ...

تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی و در قلبم فرو کردی ؟؟؟

یادمان نرود هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم ...
#صدرالدین
دیدگاه ها (۶)

پیشِ مردم کج مکن گردن که حیرانت کنندآبرویت برده و بدتر پریشا...

به بعضیا میگن بچه های دهه 50به بعضیام میگن بچه های دهه 60به ...

میان آرزوی تو ومعجزه خداوند,دیواری است به نام اعتماد .پس اگر...

مردها گاهی به جای دوستت دارم ،ساده می گویند :کشکِ بادمجان بر...

فردی به حکیمی گفتخبر داری که فلانی درباره ات چقدرغیبت کرده؟ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط