ادامه قسمت سی و یکم

ادامه قسمت سی و یکم
بعدشم منتظر موندم تا کاملا خشک بشه و گند نزنه به لباسام.
لاکام میخواستم برم موهامو درست کنم که به سرم زد از مامانم بپرسم کی برمیگرده خونه .
یه کدبانو بود از همه حرفه ها یه چیزی یاد گرفته بود .موهامم همیشه خودش درست میکرد
زنگ زدم بهش خوشبختانه تا ۶ خونه بود
وقتی دیدم زمان دارم خیالم راحت شد
دراز کشیدم رو تخت و چشمامو بستم....

نويسندگان: فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
🚫کپی رمان در هر شرایطی بدون ذکر نام نویسندگان حرام است.
دیدگاه ها (۰)

✨🌱✨#ناحله #قسمت_سی_و_دوم +دختر جون گوشیت ک خودشو کشت بیدار...

ببینین تا به سیصد نرسیم خبری از ادامه ناحله و فیک جیمین نیس ...

✨🌱✨#ناحله#قسمت_سی_و_یکمحوصلم سر رفته بود رفتم از تو کتابخونه...

ادامه قسمت سی امتو وقتای استراحتم بقیه پُستاشم نگا میکردم و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط