با دلم جز دل من محرم اسرار نبود
با دلم جز دل من محرم اسرار نبود
هيچ كس غير خودم با دلِ من يار نبود
كارواني است جهان،مي رودو مي گذرد
پاي من كاش در اين ورطه گرفتار نبود
گم شدم در شر وشورهمه ي حادثه ها
كاشكي راه دلم اينهمه دشوار نبود
من زخود بي خبرم ،كاش حديث دل من
شهره ي شهر، به هر كوچه و بازار نبود
دلم از دست دلم، سخت به تنگ آمده است
كاش در سينه ي من، اين دل بيمار نبود
خسته ام من زغزل هاي پر از رنج ملال
از غزل دفتر من كاش تل انبار نبود
فاطمه_لشکری
هيچ كس غير خودم با دلِ من يار نبود
كارواني است جهان،مي رودو مي گذرد
پاي من كاش در اين ورطه گرفتار نبود
گم شدم در شر وشورهمه ي حادثه ها
كاشكي راه دلم اينهمه دشوار نبود
من زخود بي خبرم ،كاش حديث دل من
شهره ي شهر، به هر كوچه و بازار نبود
دلم از دست دلم، سخت به تنگ آمده است
كاش در سينه ي من، اين دل بيمار نبود
خسته ام من زغزل هاي پر از رنج ملال
از غزل دفتر من كاش تل انبار نبود
فاطمه_لشکری
۹۱.۰k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.