روزها را با توسل کردنم شب میکنم

روزها را با توسل کردنم شب می‌کنم
دارم از این ناحیه خود را مقرب می‌کنم

خلق تحویلم نمی‌گیرند، تحویلم بگیر
تو که تحویلم نمی گیری همه‌ش تب می‌کنم

عقل را از بارگاه عشق بیرون کرده‌اند
خویش را دارم به دیوانه ملقب می‌کنم

اختیار "عبد" یا "رب" را به دست من دهند
اختیارا خویش را عبد و تو را رب می‌کنم

من که عادت کرده‌ام شب‌ها به درس عاشقی
روزها فکر فرار از دست مکتب می‌کنم

دیشبم از دست رفت و حسرتش را می‌خورم
گرچه امشب آمدم گریه به دیشب می‌کنم

گفت کارت چیست گفتم چند سالی می‌شود
کفش‌های گریه کن‌ها را مرتب می‌کنم

من تمام خلق را یک روز عاشق می‌کنم
من تمام شهر را از تو لبالب می‌کنم

هر سحر از پنج‌تن، گریه تقاضا کرده‌ام
هر چه را دادند یکجا خرج زینب می‌کنم

من_تمام_خلق_را_یک_روز_عاشق_می‌کنم
علی_اکبر_لطیفیان
دیدگاه ها (۴)

امروز سعے ڪن ڪسے ڪہ تو را مے بیند،آرزو ڪند مثل تو باشد .از ا...

السلام علیک یا ارباب ..قبله نمای اهل ولا کربلای تودارد همیشه...

‌استفاده از تجاوز به عنوان سلاححتما بخونیدواقعیت چیست1- ﺩﺭ ﺗ...

سلام. یه خواهش. از اقایان. روز مرد به هیچجا نرورید. حتی کوه....

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

اگه یه روز با خودت رو به رو بشی چیکار می‌کنی؟ این سوال رو کس...

🌱🍒پیکر تراش پیرم و با تیشه ی خیالیک شب تو را ز مرمر شعر آفری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط