تکپارتیجیمین

#تکپارتی_جیمین
#درخواستی
P⁷
تا اینکه دیدم جیمین بلند داد زد
جیمین: ا/تتتتتتتت حاضری؟
ا/ت: چرا داد میزنی؟ اره حاضرم
جیمین: خوب بریم دیگه
ا/ت:اره(کیوت)
ویو ا/ت
لباس عروسیم خیلی خوشگل تا اینکه رفتیم سوار ماشین شدیم و به سمت تالار عروسی راه افتادیم
جیمین: خوشحالی چاگیا(دست ا/ت و میگیره هنگام رانندگی)
ا/ت: بیشتر از اونی فکرشو بکنی
جیمین: منم همینطور چاگیا

*چند دقیقه بعد*

ویو ا/ت
چند دقیقه بعد رسیدیم تالار و و منتظر بودیم عروسی شروع بشه
لیوان های شراب همه جا بود تالار با عکسای منو جیمین پر شده بود تالارش هم خیلی بزرگ بود واقعا
جیمین: چاگیا نمیدونی چقدر منتظر این لحضه بودم
ا/ت: وووییییی منم(میره جلو و لپای جیمینو میبوسه)
جیمین:(دستشو دور کمر ا/ت حلقه کرد و بعد لباشو خیلی اروم گذاشت رو لبای ا/ت)
ویو ا/ت
جیمین که داشت لبامو میبوسید دیدم چراغا خاموش شد فقط چند تا هالوژِن
روشن بود و همه وارد سالن شدن ولی جیمین همچنان به کار خودش ادامه میداد
ا/ت: نمیخوای بس کنی؟
جیمین: نه
ا/ت: یه نگا به دور و برت هم بکنی بد نیست!
جیمین:(نگا میکنه به دور و برش) او شت
ا/ت: زهرمار او شت

(علامت میزبان سالن:+)
+خوب همگی بشینید که عروس دوماد برن رو استیج کمی باهم برقصن و بعد نوبت عکاسیشون هست....
دیدگاه ها (۵)

#تکپارتی_جیمین#درخواستیP⁸#پارت_اخر(ا/ت و جیمین میرن رو استیج...

#تکپارتی_جیمین #درخواستی P⁴جیمین: جان؟! معلومه که نهکوک: ولی...

بچه هااااااا دارم روانی میشممممممممیخوام یه چند روری موهامو ...

ناله کنید به ناله هاتون گوش میدم🤡🗿😂https://harfeto.timefrien...

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

پارت ۸۰ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۴۰ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط