ای فلات باستانی

ای فلات باستانی
بوی هجران می‌دهی
روی دست نارفیقان
عاقبت جان می‌دهی!

چلسُتونَت بی‌سُتون شد
بیسُتونت غرق خون
تخت جمشیدت شکست
این‌گونه تاوان می‌دهی!

از کران تا بی‌کران
مُلک سواران تو بود
پس چرا این روزها
بوی کلاغان می‌دهی؟
 
گوسفندان می‌چرند
در طاق بُستانت کنون
ارگ بم را از چه رو
کابین دیوان می‌دهی؟
 
 سرزمین آریایی
پرچَمت بی‌رنگ شد
 یاد مرگ باغ‌های
سبز شِمران می‌دهی!
 
چارباغت زرد شد
زاینده رودت، خشک رود
ای دریغ، آه، ای وطن
کی بوی باران می‌دهی؟
 
بوی بنگ است و عَفَن
حمام خون
هر طرف را بنگری
بیهوده جولان می‌دهی
 
کورش‌ات کو؟
خسروانت چون شدند؟
جای باده شوکران
در کام یاران می‌دهی
 
تُرک و کُرد و لُر
 اسیری می‌کشند
بهر اقوامت کنون
شام غریبان می‌دهی
 
از پس ِتاریخ
رستم سوگواری می‌کند
ای دریغا این‌چنین
مزد دلیران می‌دهی
 
زارعان در کوه و جُمله
شاعران در حبس و شیران
در قفس،، این چه تقدیری است
بر قوم پریشان می‌دهی؟
 
اشک نادر خون‌چکان شد
حافظ از شیراز رفت!
پس تو کی امّید
بر این مُلک ویران می‌دهی؟
 
تیر آرش گر نشیند
بر فراز کوهسار
بار دیگر مام من
بوی بهاران می‌ دهی

(بانوسیمین بهبهانی)
دیدگاه ها (۲)

مردانی رفتند برای آزادی کشور و به جایشان نامردانی آمدند برای...

من مسلمانم ولی ﻣﻴﺪﺍﻧﻲ ﭼﺮﺍ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ...ﺯﺭﺗﺸﺖ ﻋﺼﺎ ﺑﻪ...

بعد از یه مسابقه سخت که اخرش هم مساوی شدیم.دارم میرم مغازه ب...

من فعلا برم.ساعت 4 مسابقه دارم برام دعا کنید.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط