مث برف زمستون بود
مثِ برف زمستون بود!
آروم و سرد می نشست،
بدون اینکه حرفی بزنه.
همیشه وقتی دستاشو می گرفتم
ترس داشتم.
میترسیدم آب شه بین انگشتام ،
میترسیدم تموم شه:)
میترسیدم بره.
#الهه_سادات_موسوی
آروم و سرد می نشست،
بدون اینکه حرفی بزنه.
همیشه وقتی دستاشو می گرفتم
ترس داشتم.
میترسیدم آب شه بین انگشتام ،
میترسیدم تموم شه:)
میترسیدم بره.
#الهه_سادات_موسوی
- ۸۱۲
- ۱۹ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط