مردی از خانه اش راضی نبود از دوستش که بنگاه املاک داشت

🦋مردی از خانه اش راضی نبود، از دوستش که بنگاه املاک داشت خواست تا خانه اش را بفروشد.

دوستش یک آگهی نوشت و آنرا برایش خواند: خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع.

صاحبخانه تا متن آگهی را شنید، گفت: این خانه فروشی نیست، در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی.

خیلی وقت ها نعمت هایی که در اختیار داریم را نمی بینیم چون به بودنشان عادت کرده ایم...!

#خدایا_شکرت

🌺🌿🌺🌿
دیدگاه ها (۰)

🍂خـدایا ﺍﻣﺮﻭﺯ 🌞مشکل ﮔﺸﺎﯼ🍂ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﺎﺵ🌞ﻣﺴﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﺎﻥرا 🍂ﻫﻤﻮﺍﺭ ...

✅ این اصل اساسی را شروع کنید که شما نیازی به تایید کسی نداری...

تو خیلی فرق داری با بقیه#حسین_جانم❤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط