🔅 پندانه
🔅#پندانه
✍ رد پای خدا
🔹مرد توریستی بههمراه راهنمای عرب از بیابان میگذشت.
🔸مرد عرب هر روز بر روی شنهای داغ صحرا زانو میزد و به رازونیاز میپرداخت.
🔹سرانجام یک روز عصر، مرد توریست با لحن تمسخرآمیزی از مرد عرب پرسید:
از کجا میدانید که خدایی هست؟
🔸راهنما لحظهای تامل کرد. سپس به او اینگونه پاسخ داد:
من از روی رد پای باقیمانده شنها میفهمم که چندی پیش، رهگذر یا شتری عبور کرده است.
🔹و با اشاره دست خود به خورشید که داشت آرام غروب میکرد، گفت:
به نظرت این رد پای کیست؟
.
☘️🌸
@Ra_stgari
✍ رد پای خدا
🔹مرد توریستی بههمراه راهنمای عرب از بیابان میگذشت.
🔸مرد عرب هر روز بر روی شنهای داغ صحرا زانو میزد و به رازونیاز میپرداخت.
🔹سرانجام یک روز عصر، مرد توریست با لحن تمسخرآمیزی از مرد عرب پرسید:
از کجا میدانید که خدایی هست؟
🔸راهنما لحظهای تامل کرد. سپس به او اینگونه پاسخ داد:
من از روی رد پای باقیمانده شنها میفهمم که چندی پیش، رهگذر یا شتری عبور کرده است.
🔹و با اشاره دست خود به خورشید که داشت آرام غروب میکرد، گفت:
به نظرت این رد پای کیست؟
.
☘️🌸
@Ra_stgari
۲۶۴
۰۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.