ثبت چشمان سیاه یار من

ثبت چشمان سیاه یار من
کار محضر یا که دفترخانه نیست
تاب گیسویش مرا مستم نمود
درکنارش حاجت میخوانه نیست
صورتش چون قرص ماه آسمان
میکند روشن جهان راشب به شب
او شده لیلی و من مجنون شدم
خفته در آغوشم او ،، افسانه نیست
دیدگاه ها (۳)

مرد آنست که در عشق صداقت دارددر رهِ منزلِ لیلاش، شهامت داردم...

گفتی مرا مرا نبوس❤ ❤ به قران نمی شودمن باشم و تو باشی و بارا...

من عاشقانهدوستش می داشتمو او عاقلانه طردم کرد...منطق او،حتی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط