ازدواج اجباریP²
ازدواج اجباریP²
دیدم جونگ کوک رو مبله
. یا خدا تو اینجا چیکار میکنی
ـــ یا خدا رحم کنه
*چطونه
کوک و یجی: مارو به اجبار مال هم کردن
*داداششش قراره عمه شممممممم عررررررر
. اقا اگه اون کا و میگی عمرا
ــــ لبخن شیطانی
. ببند
*خببب واس الکل یدم که عاشق شین
. بده بخورم ... جانننن چچی گفتی انتر
*گوه خوردم
سر راه نفسم گرفت افتادم
دیدم یهو یجی افتاد رفتم سمتش نمیدونم واسچی براس نگران شدم. ویو کوکه
*یجیییییی
ـــــ یجی چت شد
*هیچی نی اینطوری میشه
ـــــ میدونی یونا یجی منو یاد مادرمون میندازه عوارضش این بود
*اینطوری نگو نمیخوام اینم از دست بدم (بغض)
(جهت گیج شدنتون، مادر کوک و یونا بخواطر بیهوشی و تنگ نفس فوت کرد بخواتر شک)
. چته
*ههههچییی
ــــ فک نکن ازت خوشم اومده ها
. کی گفته خوشت بیاد
. یونا تو چته
*میگم هیچی
. باش کشتی خودتو بیا یکم الکل بزنیم حالم گرفتس
*ژونننننننننن باشه
رفت اورد خوردیم
ــــ میاین جرعت حقیقت
. ارهههه
*باش
توی مستی هرچی راسته رو میگن
بطری چرخید به سمت یونا و کوک افتاد
*عاشق شدی
ــــ اره
*عاشق کی
ــــ یجی
*خب نشون بده
یجی ویو
تو حال خودم نبودم وقتی مست میکنم صدای کسی رو میشنوم ولی درک نمیکنم
کوک ویو
یهو گفت نشون بدم لبامو چسبوندم به لبای یجی
*ایشششس ازینا گیرمم نمیاد
. حسودی میکنی
*نچ ضبط کردم
. اها
*من بجای الکل اب خوردم یاعععع (خیلی خیلی اروم)
بعد از مستی
ــــ جرعت حقیقت حال داد
. اره
*خیلی
. واسچی
*اخه صحنه داشت
ــــ. چچی
*ببینید
ــــ اهم اهم این من نبودم
. میبینم عاشق چشو ابرومشدی
*هنوز اونجا نرسیده
که یهو صحنه کیـ..س اومد
.جانننننن چرا همکاری کردم
ـــ چون مست بودی وایسا بینم لو رفت
. عاشق قد قواره من شدی
ـــ اره
. جانننننننن
*خب با اجازه بجا الکل اب خوردم من
. دستم بهت نرسه پدر..صگگگگگگ
یهو کوک گرفتم
ـــ وایسا الان دوباره تنگ نفس میگیری
. باشه
*ژونننننن
ــــ عه بابام زنگ زد
. یاخدا
پ ج سلام کوک
ـــ سلام بابا
پ ج میبینم تو مستی همدیگه رو بوس کردین
ــــ جاننن تو از کجا میدونی
پ ج مگه نمیدونی داخل خونه همتون دوربین دارم
ـــــ پاک کن بی زحمت
پ ج هفته دیگه عروسیه
ـــــ جاننننننننن من گوشی قطع شد
. چیشد
ــــ هرچی صحنه بود دید
*چچی من من رل داشتم باهام کیـ... س داد رو هم دید
. میبینم لو رفتی
ـــــ تازه گفت هفته دیگه عروسیه
. جانننننننننن خدا رحم کنه
سه روز بعد....
خماریییییی....
ببخشید دیگه پیشنهاد دوستم بود میدونم ریدم داخل رمان
شرط
بیشتر از ۳۰۰ بازدید
۲ فالو
دیدم جونگ کوک رو مبله
. یا خدا تو اینجا چیکار میکنی
ـــ یا خدا رحم کنه
*چطونه
کوک و یجی: مارو به اجبار مال هم کردن
*داداششش قراره عمه شممممممم عررررررر
. اقا اگه اون کا و میگی عمرا
ــــ لبخن شیطانی
. ببند
*خببب واس الکل یدم که عاشق شین
. بده بخورم ... جانننن چچی گفتی انتر
*گوه خوردم
سر راه نفسم گرفت افتادم
دیدم یهو یجی افتاد رفتم سمتش نمیدونم واسچی براس نگران شدم. ویو کوکه
*یجیییییی
ـــــ یجی چت شد
*هیچی نی اینطوری میشه
ـــــ میدونی یونا یجی منو یاد مادرمون میندازه عوارضش این بود
*اینطوری نگو نمیخوام اینم از دست بدم (بغض)
(جهت گیج شدنتون، مادر کوک و یونا بخواطر بیهوشی و تنگ نفس فوت کرد بخواتر شک)
. چته
*ههههچییی
ــــ فک نکن ازت خوشم اومده ها
. کی گفته خوشت بیاد
. یونا تو چته
*میگم هیچی
. باش کشتی خودتو بیا یکم الکل بزنیم حالم گرفتس
*ژونننننننننن باشه
رفت اورد خوردیم
ــــ میاین جرعت حقیقت
. ارهههه
*باش
توی مستی هرچی راسته رو میگن
بطری چرخید به سمت یونا و کوک افتاد
*عاشق شدی
ــــ اره
*عاشق کی
ــــ یجی
*خب نشون بده
یجی ویو
تو حال خودم نبودم وقتی مست میکنم صدای کسی رو میشنوم ولی درک نمیکنم
کوک ویو
یهو گفت نشون بدم لبامو چسبوندم به لبای یجی
*ایشششس ازینا گیرمم نمیاد
. حسودی میکنی
*نچ ضبط کردم
. اها
*من بجای الکل اب خوردم یاعععع (خیلی خیلی اروم)
بعد از مستی
ــــ جرعت حقیقت حال داد
. اره
*خیلی
. واسچی
*اخه صحنه داشت
ــــ. چچی
*ببینید
ــــ اهم اهم این من نبودم
. میبینم عاشق چشو ابرومشدی
*هنوز اونجا نرسیده
که یهو صحنه کیـ..س اومد
.جانننننن چرا همکاری کردم
ـــ چون مست بودی وایسا بینم لو رفت
. عاشق قد قواره من شدی
ـــ اره
. جانننننننن
*خب با اجازه بجا الکل اب خوردم من
. دستم بهت نرسه پدر..صگگگگگگ
یهو کوک گرفتم
ـــ وایسا الان دوباره تنگ نفس میگیری
. باشه
*ژونننننن
ــــ عه بابام زنگ زد
. یاخدا
پ ج سلام کوک
ـــ سلام بابا
پ ج میبینم تو مستی همدیگه رو بوس کردین
ــــ جاننن تو از کجا میدونی
پ ج مگه نمیدونی داخل خونه همتون دوربین دارم
ـــــ پاک کن بی زحمت
پ ج هفته دیگه عروسیه
ـــــ جاننننننننن من گوشی قطع شد
. چیشد
ــــ هرچی صحنه بود دید
*چچی من من رل داشتم باهام کیـ... س داد رو هم دید
. میبینم لو رفتی
ـــــ تازه گفت هفته دیگه عروسیه
. جانننننننننن خدا رحم کنه
سه روز بعد....
خماریییییی....
ببخشید دیگه پیشنهاد دوستم بود میدونم ریدم داخل رمان
شرط
بیشتر از ۳۰۰ بازدید
۲ فالو
۷.۱k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.