دیکتاتور کیست؟
احتمالا ملکالشعرای بهارو به شاعر بودنش بشناسین؛🍃
اما اون یه سیاستمدار آزادیخواه هم بود
🔺حتما میدونین که طرح پادشاهی رضاخان توسط نمایندگان مجلس تصویب شد. (با زور اسلحه البته)
بهار بهعنوان یکی از چند نمایندهی مخالف، پابهپای مدرس جنگید تا رضاخان رو از اسب قدرت پایین بکشه.
🔺توی یکی از جلسات مجلس که دربارهی پادشاهی رضاخان صحبت میشد؛
بهار به مخالفت بلند شد
و سخنرانی تندی کرد.
🔺خود بهار میگه:
▫️من در مجلس به عنوان مخالف تغییر پادشاه، سخنرانی کردم ولی برای شنیدن جواب نایستادم؛
زیرا معلوم بود چه میخواهند.
▫️میخواستند تاج نادر و کریمخان و ناصرالدینشاه را بر سر مردی بگذارند که مردم ایران جز ظلم و ستم از زیردستان او ندیدهاند.
▫️مردی که روزنامهنویس را کتک میزند، مردی که با مشت دندان روزنامهنویسی دیگر را خرد میکند.
▫️مردی که سرداران بزرگ کشور به فرمان او کشته میشوند و اموالشان غارت میشود.
▫️مردی که تحصیلات ندارد و بیاندازه طماع است.
▫️البته هیچ آزادمردی این را بر نمیتابد، اما دموکراسی دنیا چنین حکم کرده بود و بایستی میشد.
بهــــار ادامهی ماجرا رو
اینطوری تعریف میکنه:👇
▫️واعظ قزوینی، مدیر روزنامهی نصیحت
از قزوین به تهران آمده بود.
برای تماشای جلسهی تغییر سلطنت به مجلس آمد. -او قیافهای شبیه به من داشت-
به تروریستها دستور داده بودند بهار که از مجلس بیرون آمد، بکشیدش.
▫️تروریستها او را با من اشتباه گرفتند.
اینجا بود که تیراندازی شروع شد. گلوله به گردن واعظ خورد. واعظ نیز به طرف مسجد دوید، تروریستها جلوی مسجد به او میرسند، بر سرش میریزند، چند چاقو به قلب او میزنند و سرش را با کارد میبرند. در این حین کسی خبر میدهد که بهار در مجلس است و بیرون نرفته! این سخن دست قاتلین را سست میکند! سری نیمهبریده و قلبی سوراخ شده را ترک میکنند و میروند.
⬅️⬅️اسلاید دوم را ببینید
سمت راستی واعظ قزوینی
و سمت چپی ملکالشعرای بهار هست😐
🔺البته دو تا احتمال دربارهی این داستان مطرحه؛
▫️بعضیا میگن واعظ قزوینی بهاشتباه
بجای ملکالشعرای بهار ترور شد.
▫️بعضیا میگن نه، واعظ خودش هدف ترور بود؛
چون از مخالفان رضاخان بود و خیلی تند علیهاش مطلب مینوشت.
▫️در طول بیست سال حکومت رضاخان، بسیاری از روزنامهنویسها؛ زندانی، خونه نشین یا کشته شدن که واعظ جزو اولین قربانیان سلطنت پهلوی بود.
البته بعد از این قضیه نمایندگان مجلس ماستهاشون رو کیسه کردن و فهمیدن که کسی نباید علیه این طرح صحبت کنه و در جلسهی بعدی رضاخان، پادشاه شد.😐
🔺هرچه بود؛
واعظ دو تا گناه بیشتر نداشت؛
▫️یکی نیمچه شباهتش به ملک الشعرای بهار
▫️یکیهم قلم سرخش علیه رضاخان و انگلیسیها
منبع مطالعاتی میخواید؟
کتاب ترور در بهارستان از مهدی نور محمدی
(متن نقل قولها، کمی روانسازی شده)
اما اون یه سیاستمدار آزادیخواه هم بود
🔺حتما میدونین که طرح پادشاهی رضاخان توسط نمایندگان مجلس تصویب شد. (با زور اسلحه البته)
بهار بهعنوان یکی از چند نمایندهی مخالف، پابهپای مدرس جنگید تا رضاخان رو از اسب قدرت پایین بکشه.
🔺توی یکی از جلسات مجلس که دربارهی پادشاهی رضاخان صحبت میشد؛
بهار به مخالفت بلند شد
و سخنرانی تندی کرد.
🔺خود بهار میگه:
▫️من در مجلس به عنوان مخالف تغییر پادشاه، سخنرانی کردم ولی برای شنیدن جواب نایستادم؛
زیرا معلوم بود چه میخواهند.
▫️میخواستند تاج نادر و کریمخان و ناصرالدینشاه را بر سر مردی بگذارند که مردم ایران جز ظلم و ستم از زیردستان او ندیدهاند.
▫️مردی که روزنامهنویس را کتک میزند، مردی که با مشت دندان روزنامهنویسی دیگر را خرد میکند.
▫️مردی که سرداران بزرگ کشور به فرمان او کشته میشوند و اموالشان غارت میشود.
▫️مردی که تحصیلات ندارد و بیاندازه طماع است.
▫️البته هیچ آزادمردی این را بر نمیتابد، اما دموکراسی دنیا چنین حکم کرده بود و بایستی میشد.
بهــــار ادامهی ماجرا رو
اینطوری تعریف میکنه:👇
▫️واعظ قزوینی، مدیر روزنامهی نصیحت
از قزوین به تهران آمده بود.
برای تماشای جلسهی تغییر سلطنت به مجلس آمد. -او قیافهای شبیه به من داشت-
به تروریستها دستور داده بودند بهار که از مجلس بیرون آمد، بکشیدش.
▫️تروریستها او را با من اشتباه گرفتند.
اینجا بود که تیراندازی شروع شد. گلوله به گردن واعظ خورد. واعظ نیز به طرف مسجد دوید، تروریستها جلوی مسجد به او میرسند، بر سرش میریزند، چند چاقو به قلب او میزنند و سرش را با کارد میبرند. در این حین کسی خبر میدهد که بهار در مجلس است و بیرون نرفته! این سخن دست قاتلین را سست میکند! سری نیمهبریده و قلبی سوراخ شده را ترک میکنند و میروند.
⬅️⬅️اسلاید دوم را ببینید
سمت راستی واعظ قزوینی
و سمت چپی ملکالشعرای بهار هست😐
🔺البته دو تا احتمال دربارهی این داستان مطرحه؛
▫️بعضیا میگن واعظ قزوینی بهاشتباه
بجای ملکالشعرای بهار ترور شد.
▫️بعضیا میگن نه، واعظ خودش هدف ترور بود؛
چون از مخالفان رضاخان بود و خیلی تند علیهاش مطلب مینوشت.
▫️در طول بیست سال حکومت رضاخان، بسیاری از روزنامهنویسها؛ زندانی، خونه نشین یا کشته شدن که واعظ جزو اولین قربانیان سلطنت پهلوی بود.
البته بعد از این قضیه نمایندگان مجلس ماستهاشون رو کیسه کردن و فهمیدن که کسی نباید علیه این طرح صحبت کنه و در جلسهی بعدی رضاخان، پادشاه شد.😐
🔺هرچه بود؛
واعظ دو تا گناه بیشتر نداشت؛
▫️یکی نیمچه شباهتش به ملک الشعرای بهار
▫️یکیهم قلم سرخش علیه رضاخان و انگلیسیها
منبع مطالعاتی میخواید؟
کتاب ترور در بهارستان از مهدی نور محمدی
(متن نقل قولها، کمی روانسازی شده)
۳.۶k
۲۶ آذر ۱۴۰۱