Life for love
Life for love
پارت ۳
(ساعت ۱۰:۳۰ بعد از شام )
سوجون: چیه چی شده؟
( علامت میرا / جهت یاد اوری ) بابا من باید برای یک پرونده برم کالیفرنیا
سوجون : همون پرونده که برای بیمار دوستت اناست؟
اره برای اون
سوجون : ولی میرا خیلی خطرناکه میگن دو وکیل دیگه هم بودن که این پرونده رو قبول کردن و چند روز بعد بعد طرز مشکوکی مردن ولی مرگشون مرگ طبیعی بخاطر سکته قلبی و اون یکی خودکشی ثبت شده پس من این اجازه رو نمیدم دور کالیفرنیا رفتن رو خط بکش که نمیزارم بری برای اون پرونده چون اصلا خوش ندارم بهم زنگ بزنن بگم دخترت ناپدید شده یا مرده فهمیدی؟
+ ولی بابا من دوستم بهم نیاز داره باید برم مجبورم باید برم . تورو خدا قول میدم از خودم مراقبت کنم اتفاقی برام نیوفته و اگه تو خطر بودم بی خیال میشم و برمیگردم کره لطفا لطفااااا
سوجون : باشه قبول ولی به خذا قسم اگه اتفاقی برات بیوفته من می دونم و تو و اون دوستت!
+ باشه، پس برم بلیت بگیرم؟
سوجون : واسه چند روز دیگه؟
+ اگه بشه واسه فردا بهتره
سوجون: باش تو برو به کارات برس من به مامانت می گم و راضیش میکنم
+ مرسی عشقم
سوجون : بسه بسه لوس نشو نا نظرم عضو نشده بیا برو وسایلت رو جمع کن.
+ اوکی من رفتم
(ساعت ۱۲ شب )
می کیونگ ویو
اوووه بخیر گذشت همه خوابن اگ خدای نکرده کسی منو میدید الخصوص مامان باید بعدش تو کمپ معتادا بخوابم ( ترس و استرس )
میرا : کجا بودی احمقققق می دونی ساعت چنده؟ ( خشم و داد )
پارت ۳
(ساعت ۱۰:۳۰ بعد از شام )
سوجون: چیه چی شده؟
( علامت میرا / جهت یاد اوری ) بابا من باید برای یک پرونده برم کالیفرنیا
سوجون : همون پرونده که برای بیمار دوستت اناست؟
اره برای اون
سوجون : ولی میرا خیلی خطرناکه میگن دو وکیل دیگه هم بودن که این پرونده رو قبول کردن و چند روز بعد بعد طرز مشکوکی مردن ولی مرگشون مرگ طبیعی بخاطر سکته قلبی و اون یکی خودکشی ثبت شده پس من این اجازه رو نمیدم دور کالیفرنیا رفتن رو خط بکش که نمیزارم بری برای اون پرونده چون اصلا خوش ندارم بهم زنگ بزنن بگم دخترت ناپدید شده یا مرده فهمیدی؟
+ ولی بابا من دوستم بهم نیاز داره باید برم مجبورم باید برم . تورو خدا قول میدم از خودم مراقبت کنم اتفاقی برام نیوفته و اگه تو خطر بودم بی خیال میشم و برمیگردم کره لطفا لطفااااا
سوجون : باشه قبول ولی به خذا قسم اگه اتفاقی برات بیوفته من می دونم و تو و اون دوستت!
+ باشه، پس برم بلیت بگیرم؟
سوجون : واسه چند روز دیگه؟
+ اگه بشه واسه فردا بهتره
سوجون: باش تو برو به کارات برس من به مامانت می گم و راضیش میکنم
+ مرسی عشقم
سوجون : بسه بسه لوس نشو نا نظرم عضو نشده بیا برو وسایلت رو جمع کن.
+ اوکی من رفتم
(ساعت ۱۲ شب )
می کیونگ ویو
اوووه بخیر گذشت همه خوابن اگ خدای نکرده کسی منو میدید الخصوص مامان باید بعدش تو کمپ معتادا بخوابم ( ترس و استرس )
میرا : کجا بودی احمقققق می دونی ساعت چنده؟ ( خشم و داد )
۱.۳k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.