این ها برنج هستن می بینید که

این ها برنج هستن می بینید که

شبانه روز خانواده من برنج

می کارن مارمولک هم هست

در باز بشه ممکنه مارمولک بره

تو وکسی سرمن داد بکشه حالا

شما تصور کنید که من اینجا مجبوری دارم زندگی می کنم

حوصلم نیز سربره سرمن داد

هم بکشن بهوی ومن بترسم ولی

ترس من مهم نباشه فقط مهم

این هست که میره تو خونه و

درش اوردن سخت هست؛ من

هم نباید تو خونه داد بکشم و

خودشون داد بکشن مردم بشنون

عیب نداره ولی من وبشنون عیب

داره بعدش هم الان قلبم درتلاطم

هست ازصدای فریاد کسی؛ ومن

هم نباید اعتراض کنم واسه هیچی

لابد بعد اون وقت حوصلم سر

نره تو این شرایط

پام هم درد می کنه دکترم کسی

منو نبرده لا اقل یا امپول بزنه

یا یه چیزی میگع بحرحال بدم

میاد از امپول ولی خوب واسع

خوب شدن پام علاج نیست

همش هم میگن کارداریم چون

وقت کشاورزی

#بلاگر

#ادبیات#

#پای راست

#سلام عصر بخیر

#دلبرورانی
دیدگاه ها (۰)

این کتاب خانه را می بینید ارزویمن این هست که رفتم تهرانوبه ا...

به نام خداعنوان#تو بی نظیریمن باتو تب عشقو ❤پیدا کردمتو این ...

به نام خدا خالق دلشعرکوتاه و واقعیهرخبری دروغ باشهعاشق شدن م...

پارت هفتم رمان ماه عسلبرمی دارم و به روی تخت درازمی کشم٠رمان...

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط