پارت دارک۲ :

*هشدار**این قسمت شامل خشونت های فیزیکی
روانی و ج\سی می‌باشد خواهشمندم اگر در سنین پایینی قرار دارید الان پست را رد کنید متشکرم 👋🏻🤍*

(بچه ها پارت دارک "در نیمه های شب " مخصوص زاندره هاااا و هر جا که استیکر "✨" رو دیدید خودم دارم توضیح اضافه ای میدم بهتون و جزو رمان نیست)

ـ درش بیارررر.....

همه مات و مبهوت مونده بودن نمیدونستن باید چیکار کنن

ـ هی با تو ام اِدوارد بیا درش بیار…!

(✨ادوارد تو یکی از باند های مافیا بوده که بخاطر علاقه ی بسیارش از همجنس پسر، از بچگی اون رو وادار به تجاوز قربانیان میکردن البته که آسیب کم ندیده یه پارت کامل میزارم از آسیب های اون بهتون میگم✨)


صدای قدم ادوارد نزدیک و نزدیک تر میشد ادوارد چونه ی قربانی رو گرفت و سرش را بالا آورد . چشمان مشکی و موهای موج دار و صدای بمش هر آن قربانی را بیشتر به مرگ نزدیک میکرد...

کمربندش را باز کرد و با صدایی گرم گفت:« هی....
بزار آروم آروم جلو بریم....»

دستش را روی رون هایش کشید و گفت :«
هی داری قلقلکم میدی... انقدر پاهاتو سفت نکن
شل کن.....
شل کن.....
هی با توعممممم! شل کن!
هوففف مثل اینکه درست بشو نیستی »

یه نگاهی به زاندر انداخت و زاندر دستور داد میز بیارن و قربانی رو روی میز ببندند ....

زاندر صندلی را برداشت و دقیق رو به روی میز نشست و به راننده ها و بادیگارد ها دستور داد روی برگردونن و از صدا لذت ببرند

این بار شلوار قربانی را در آورد و دستمالی بر دهنش بست
و خودش را نیز آماده کرد...


(✨بچه ها جدی میگم اگر توان ندارید نخونید از اینجا به پایین رو چون پارتی هست که خیلی فکر کردم اگر ظرفیت خوندن ندارید نخونید و گذارش ندید مچکرم✨)


دستش را از صورت قربانی کشید و گفت:« ببین همیشه بین باتم و تاپ بودن تاپ بودم....
تو هم که از پوست سفیدت مشخصه که باتم نبودی اما خوب هلویی هستی... سفید و بلوری....
الان که کارم تموم بشه ....»


(قربانی سعی کرد داد بزنه )


« ام... آروم باش درد نداره حداقل برا من »

دستش را آرام بر روی لب قربانی آورد و همین طور پایین می‌رفت آروم و آرومو زبونش رو بر روی لبش میکشید.
طوری که انگار خودش رو چای باتم گذاشته پایین می‌رفت .

« یک..... دو..... سه...... نفس عمیق بکش هلو🍑🍑...»



(صدای فریاد و ناله) و صداهایی همچون
( گوه خوردم ،آهههههه)

(۱۰ دقیقه بعد)


زاندر: ادوارد پیشرفت کردی پسر
۱۰ دقیقه یه راست و بی نفس گیری😏
باید بیایم پیشت شاگردی»


ـ نفرمایید ما بچگی پیش شما شاگردی دیدیم.....

ـ مشتی ده دقیقه یه راست رفتی می‌دونی یعنی چی؟

ـ ههه ههه ( صدای خنده پولداری😂)
خیلی وقت بود کاری نمی‌کردم لازم داشتم ...
میشه بدید من ببرمش ؟

ـ چرا؟؟

ـ سفیده بعد خیلی راحت می‌تونه برده ی جنسی باشه
آدمش میکنم. میدم اساتید برجسته مافیا کمبودی داشتن رو این خالی کنن . اوکیه؟؟

(✨فقط سکوت میکنم چون می دونم از این به بعد میرید سراغ شیپ کردن ادوارد و قربانیه 🫡 و دیگه پیگیر زاندر و هلن نمیشید.✨)

ـ باشه ..... اما بعدش بِبُرش بندازش جلو سگ های دوبرمن .

ـ اقا قبلا انقدر خشن بودین ؟ خیلی درد داره ها
راستی آقا یه پسره رو آوردیم ۷ سالشه اما قبلا تجاوز ....

ـ پسره یتیمه؟

ـ اره

ـ دوشنبه مراسم خیریس خودم گذاشتم...

ـ ق .. ق.. قربان؟ شما و مراسم؟

ـ حرفم رو قطع نکن(✨ با چشمای خمارشششش اوفففف✨)
میاریش راس ساعت ۲۳:۰۰ دم آدرسی که میدم رهاش می‌کنی تنها اونجا.
گفتی چند سالشه؟

ـ هفت قربان .

ـ خوبه از دور بپا نبرنش ولی ازش دور شو بزار گریه کنه

ـ چشم قربان ، ولی نگفتین که خیریه....

ـ برو دیگه! یکاری نکن که ۸ سال پیش تکرار بشه....
ـ هشت سال پیش........
غلط کردم آقا

ـ لیموزین هارو آماده کن بنجنب که باید بریم یه محله ای...



پ ن: ببخشید اگر بد شددددددددد
خیلی سعی کردم درست باشهههههعع🥺
امیدوارم خوشتون بیاد 🤌🏻🫠✨
دیدگاه ها (۰)

بچه ها نظرتونه بعد از پارت دوم دارک زاندر به پارت بزارم ادام...

طبق قولمممممممم🫠🫠🤌🏻🤍آخرین عکسی که گذاشتم مانهوا ی فوق‌العاده...

در نیمه های شب پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط