اسم فیک:Ilove you
اسم فیک:Ilove you
pt2
[رسیدن مرکز خرید]
.
.
ا/ت:واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای اینجا چقد قشنگه🥺
کوک: آره خوبه ولی کلی جال دیگه هم هس اگر خوشت نیومد!
ویو ا/ت
اومدیم داخل پاساژ کلی لباس عروس بود اونجا خیلی هیجان داشتم اما بعضی از مغازه ها لباس عروساشون مشکی بود آخه کی تو روز عروسیش لباس مشکی میپوشه؟حالا هرچی ولی با هیجان دویدم و همه ی مغازه هارو خوب نگاه کردم!
ویو کوک
اودیم داخل پاساژ انگار چشاش داشت برق میزد خیلی قشنگ بود بعد دیدم مثل یع بچه دو سالع داره میدوئه 🥺
《رسیدن به یع مغازه ک ا/ت از لباساش خوشش اومد و رفتن داخل》
ا/ت : سلام
کوک: سلام
ا/ت : کوک از نظرت این قشنگه؟
کوک :واای آره !
کوک:ببخشید میتونه پرو کنه؟
فروشنده : بله
《ا/ت رفت تو اتاق پرو》
《۱۰مین بعد》
《ا/ت:اومد بیرون》
ویو ا/ت
رفتم ت اتاق پرو و لباس رو پوشیدم خیلی سخت بود ده دقیقه بعد رفتم بیرون و کوک منو دید ، انگار چشاش برق میزد خیلی کیوت شده بود🍪
ویو کوک
ده دقیقه طول کشید لباس رو بپوشه اما خب ارزشش رو داشت شبیه یع ملکه واقعی شده بود 🥺💗
ا/ت :چرا این طوری نگاه میکنه بده؟
کوک: خیلی قشنگ شدی ا/ت!
[لباسش اسلاید دو]
[اونو خریدن و رفت دنبال کت شلوار برا کوک!]
کوک:ا/ت اینجا رو نگاه کن کتاش قشنگه بریم نگاه کنیم؟
ا/ت:بریم!
《کوک یع لباس انتخاب کرد و رفت پوشید》
《اومد بیرون》
کوک:خوبه؟
ا/ت:بله مصتر جئون جونگ کوک!♡
کوک:[خندید]
《عکس لباس اسلاید سه》
《لباس رو خریدن و از پاساژ رفتن بیرون》
ک یهو...
_________________________________________
خب خب نمیدونم خوشتون میاد یا ن ولی من ادامش دادم و تا شب پارت سه رو میزارم💗🥺
pt2
[رسیدن مرکز خرید]
.
.
ا/ت:واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای اینجا چقد قشنگه🥺
کوک: آره خوبه ولی کلی جال دیگه هم هس اگر خوشت نیومد!
ویو ا/ت
اومدیم داخل پاساژ کلی لباس عروس بود اونجا خیلی هیجان داشتم اما بعضی از مغازه ها لباس عروساشون مشکی بود آخه کی تو روز عروسیش لباس مشکی میپوشه؟حالا هرچی ولی با هیجان دویدم و همه ی مغازه هارو خوب نگاه کردم!
ویو کوک
اودیم داخل پاساژ انگار چشاش داشت برق میزد خیلی قشنگ بود بعد دیدم مثل یع بچه دو سالع داره میدوئه 🥺
《رسیدن به یع مغازه ک ا/ت از لباساش خوشش اومد و رفتن داخل》
ا/ت : سلام
کوک: سلام
ا/ت : کوک از نظرت این قشنگه؟
کوک :واای آره !
کوک:ببخشید میتونه پرو کنه؟
فروشنده : بله
《ا/ت رفت تو اتاق پرو》
《۱۰مین بعد》
《ا/ت:اومد بیرون》
ویو ا/ت
رفتم ت اتاق پرو و لباس رو پوشیدم خیلی سخت بود ده دقیقه بعد رفتم بیرون و کوک منو دید ، انگار چشاش برق میزد خیلی کیوت شده بود🍪
ویو کوک
ده دقیقه طول کشید لباس رو بپوشه اما خب ارزشش رو داشت شبیه یع ملکه واقعی شده بود 🥺💗
ا/ت :چرا این طوری نگاه میکنه بده؟
کوک: خیلی قشنگ شدی ا/ت!
[لباسش اسلاید دو]
[اونو خریدن و رفت دنبال کت شلوار برا کوک!]
کوک:ا/ت اینجا رو نگاه کن کتاش قشنگه بریم نگاه کنیم؟
ا/ت:بریم!
《کوک یع لباس انتخاب کرد و رفت پوشید》
《اومد بیرون》
کوک:خوبه؟
ا/ت:بله مصتر جئون جونگ کوک!♡
کوک:[خندید]
《عکس لباس اسلاید سه》
《لباس رو خریدن و از پاساژ رفتن بیرون》
ک یهو...
_________________________________________
خب خب نمیدونم خوشتون میاد یا ن ولی من ادامش دادم و تا شب پارت سه رو میزارم💗🥺
۱۲.۷k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.