با من قدم بزن
با من قدم بزن
در کوچه ای پر از اقاقی
پشت حصار گلی
که میرسد به طلوع افتاب
با من قدم بزن
تابستان زمستان بهار
زیر سایه درختی
پایین دست چشمه
که هنوز نمیگذرد از او گلی
با من قدم بزن
در تن یک غزل
بر وزن چشمها چشمها چشمهایت
در کناره ی سپید
که هنوز جریان دارد فروغ
با من قدم بزن
در یک دنیا جای خالی
پر یک اتاق حضور
در خیالی از نفس افتاده #با_من_قدم_بزن
#امیرعلی_قربانی #چکامه_های_باران
در کوچه ای پر از اقاقی
پشت حصار گلی
که میرسد به طلوع افتاب
با من قدم بزن
تابستان زمستان بهار
زیر سایه درختی
پایین دست چشمه
که هنوز نمیگذرد از او گلی
با من قدم بزن
در تن یک غزل
بر وزن چشمها چشمها چشمهایت
در کناره ی سپید
که هنوز جریان دارد فروغ
با من قدم بزن
در یک دنیا جای خالی
پر یک اتاق حضور
در خیالی از نفس افتاده #با_من_قدم_بزن
#امیرعلی_قربانی #چکامه_های_باران
۸۲۷
۰۱ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.