تو را همچون طبیبی بر دل بیمار میخواهم
تو را همچون طبیبی بر دل بیمار میخواهم
در این اشفته حالی ها تو را غمخوار میخواهم
درون سینه ام اسرار پنهانی فراوان است
تو را چون رازداری، محرم اسرار میخواهم
نترسان قلب عاشق را که عشقت دردسر دارد
اگر رنج و عذاب ست عاشقی هر بار میخواهم
به هر جا از تو میگویم که عشقی اتشین داری
تو ان لیلای سرمستی که مجنون وار میخواهم
من از نامردمی ها روز و شب ازار میبینم
تو را چون عاشقی خوش قلب و بی ازار،، میخواهم
بیا با گوشه ی چشمی دلم را مست و شیدا کن
که شعری دلنشین در دفتر اشعار میخواهم
در این اشفته حالی ها تو را غمخوار میخواهم
درون سینه ام اسرار پنهانی فراوان است
تو را چون رازداری، محرم اسرار میخواهم
نترسان قلب عاشق را که عشقت دردسر دارد
اگر رنج و عذاب ست عاشقی هر بار میخواهم
به هر جا از تو میگویم که عشقی اتشین داری
تو ان لیلای سرمستی که مجنون وار میخواهم
من از نامردمی ها روز و شب ازار میبینم
تو را چون عاشقی خوش قلب و بی ازار،، میخواهم
بیا با گوشه ی چشمی دلم را مست و شیدا کن
که شعری دلنشین در دفتر اشعار میخواهم
۱.۹k
۰۹ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.