آدم فضایی تو اتاقش نشسته بود و کتاب ترسناک میخوند.
اونقدر از کتابی که خونده بود وحشت کرده بود که رنگ سبزش کبود شده بود!
نفس عمیق کشید..
کتابو گذاشت رو میز کنارش.
پتو رو تا رویه سرش بالاکشید و همونطور که از ترس میلرزید سعی کرد به خودش دلداری بده.
آدم فضایی با صدای لرزونی گفت:
نه آدم ها واقعیت ندارن!📕 👾
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.