حرمت چشم ترم آهسته آهسته شکست

حرمت چشم ترم آهسته آهسته شکست
قدر دل را دلبرم آهسته آهسته شکست
آرزوها داشتم تا در هوایت پرزنم
از قضا بال وپرم آهسته آهسته شکست
راه را کج رفته بودم سالیانی بی بلد
عاقبت دیدم سرم آهسته آهسته شکست.....
دیدگاه ها (۱)

اگر آمدیبه دلت بد نیارشهر همان شهر استکوچه همان کوچه خانه هم...

قدر آدمایی که زود عصبی میشن رو بدونید.اینا همون لحظه داد میز...

بی حوصله گی ، دلیلِ بی صبری بود بالای سرم هوا فقط ابری بود ج...

گاهی راه می رویم تا فراموش کنیم چه بر سرمان آمده!اما.....نه ...

░⃟‌‌‎‎‌قطره قطره اشکهایم میچکد بر دفترمیاد بادا ... ان نگار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط