بریدهکتابامشب

#بریده_کتاب_امشب...



قبل از اینکه درو ببنده گفت:"از طرف من روی ماه خداوند رو ببوس"!چند خیابون که رفتم حس کردم حالم هیچ خوب نیست.حس کردم همین نزدیکیها کسی می خواد بمیره و داره از من کمک می خواد.حتی بعضی وقت ها صدایی هم می شنیدم. انگار از ته چاه.صدا مثل وزوز مگس یا ناله ی جیرجیرک بود. بعد که صدا کلافه م کرد ماشین رو کنار خیابون پارک کردم و پیاده شدم.صدا انگار از گوشه پیاده رو می اومد. گوش هام روتیز کردم و مثل کسی که پولش رو گم کرده باشه زل زدم به زمین.کمی جلوتر حفره ای توی دیوار پیدا کردم.خم شدم و توی حفره رو نگاه کردم.سوسکی رو دیدم که به پشت افتاده بود و دست و پا می زد.دستم رو بردم و سوسک رو روی پاهاش برگردوندم.

روی ماه خداوند را ببوس | مصطفی مستور
دیدگاه ها (۷)

#معما تقسیم شیرصاحب یک گاو، بعد از دوشیدن شیر گاوش، 20 لیتر ...

این نتیجه روان شناسی اگر شما را کاملاً توصیف نکند، شما را از...

#دیالوگ_فیلم_انتخابی_امشب..ﺑـﺮﺧـﯽ ﺍﺯ ﺗـﺠﺮﺑـﻪ ﻫـﺎ ﺑـﻪ ﻗـﺪﺭﯼ ﺑ...

موگرینی پس از اجرای برجام و لغو تحریم ها اعلام کرد: در پایان...

گل وحشی منپارت ۵ ویو تهیونگات خیلی خوشگل بود، واییی چم شده ن...

همیشگی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط