راستی

راستی...
این" پنجشنبه" ڪه
ازڪوچه ی خیال من
ردشدی
سری هم به خانه ام  بزن،
سال هاست
به‌جزیادتو
ڪسی به درنمی زند...
دیدگاه ها (۴)

بیچاره آذر نمی داندایل و تبار فصل سردهمگی می بارند برای رویش...

ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنتعشق وشعر ودفتر و خودکار ...

پنج شنبہ ها خیرات میڪنمآرزوهایی ڪہ آرزو ماندندبر دل بی صاحبم...

پنجشنبه که می شود دوستت دارم هایم راخیرات می کنمشاید به دستت...

غروب جمعه باید بی پروا شادی ها را سرکشید و بیخیال گرفتاری ها...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط