فکرش را بکن

فکرش را بکن؛
بگویی صبر کن تا دکمه های پیراهنت را خودم ببندم...
سرم را بالا بگیرم و تو شروع کنی به بستن؛
از پایین تا بالا یکی را جا بیندازی.
اخم کنم!
مرا ببوسی...
و با خنده بگویی دوباره !
فکرش را بکن؛
بگویم بنشین تا ناخن هایت را خودم لاک بزنم !
از راست به چپ یکی را جا بیندازم.
اخم کنی!
ببوسمت...
و با خنده بگویم دوباره!
فکرش را بکن چه خاطرات اتفاق نیفتاده ی زیبایی داریم ما!



#حامد_نیازی♥️
دیدگاه ها (۱)

مردها نمی دانند...مردها معنای خیلی چیزها را خوب نمی دانند......

می خواهمت، که خواستنی تر ز هر کسیکو واژه ای که ساده تر از ای...

خبر خوب این است که روزی کسی می‌آیددر میان روزهای خاکستری‌تان...

هميشه ديدن يه پيام ناگهانى، شنيدن يه سلام بى هوا از آدمى كه ...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور ( پارت ۵)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط