بوسه و آتش
🍒🌱در همه عالم کسی به یاد ندارد
نغمه سرایی که یک ترانه بخوانَد،
تنها با یک ترانه در همهی عمر؛
نامش اینگونه جاودانه بمانَد!
صبح، که در شهر، آن ترانه درخشید
نرمیِ مهتاب داشت، گرمی خورشید
بانگِ: هزارآفرین! ز هرجا بر شد
شور و سروری به جان مردم بخشید.
نغمه، پیامی ز عشق بود و ز پیکار
مشعل شبهای رهروان فداکار
شعله برافروختن به قلّهی کهسار
بوسه به یاران، امید و وعده به دیدار.
خلق، به بانگِ «مرا ببوس» تو برخاست!
شهر، به سازِ «مرا ببوسِ» تو رقصید!
هرکه به هرکس رسید نام تو پرسید.
هر که دلی داشت، بوسه داد و ببوسید!
یاد تو، در خاطرم همیشه شکفتهست
کودک من، با «مرا ببوسِ» تو خفتهست
ملت من، با «مرا ببوسِ» تو بیدار
خاطرهها در ترانهی تو نهفتهست.
روی تو را بوسه دادهایم، چه بسیار
خاک تو را بوسه میدهیم، دگر بار
ما همگی «سوی سرنوشت» روانیم
زود رسیدی! برو، «خدا نگهدار.»
«هالهی» مهر است این ترانه، بدانید
بانگِ ارادهست این ترانه، بخوانید
بوسهی او را به چهرهها بنشانید
آتش او را به قلّهها برسانید.🍒🌱
#فریدون_مشیری
نغمه سرایی که یک ترانه بخوانَد،
تنها با یک ترانه در همهی عمر؛
نامش اینگونه جاودانه بمانَد!
صبح، که در شهر، آن ترانه درخشید
نرمیِ مهتاب داشت، گرمی خورشید
بانگِ: هزارآفرین! ز هرجا بر شد
شور و سروری به جان مردم بخشید.
نغمه، پیامی ز عشق بود و ز پیکار
مشعل شبهای رهروان فداکار
شعله برافروختن به قلّهی کهسار
بوسه به یاران، امید و وعده به دیدار.
خلق، به بانگِ «مرا ببوس» تو برخاست!
شهر، به سازِ «مرا ببوسِ» تو رقصید!
هرکه به هرکس رسید نام تو پرسید.
هر که دلی داشت، بوسه داد و ببوسید!
یاد تو، در خاطرم همیشه شکفتهست
کودک من، با «مرا ببوسِ» تو خفتهست
ملت من، با «مرا ببوسِ» تو بیدار
خاطرهها در ترانهی تو نهفتهست.
روی تو را بوسه دادهایم، چه بسیار
خاک تو را بوسه میدهیم، دگر بار
ما همگی «سوی سرنوشت» روانیم
زود رسیدی! برو، «خدا نگهدار.»
«هالهی» مهر است این ترانه، بدانید
بانگِ ارادهست این ترانه، بخوانید
بوسهی او را به چهرهها بنشانید
آتش او را به قلّهها برسانید.🍒🌱
#فریدون_مشیری
۲۶.۴k
۲۰ مهر ۱۴۰۱