اسم بابامو تو گوشیم سیو کرده بودم عشقم
اسم بابامو تو گوشیم سیو کرده بودم "عشقم"
زنداییم داشت عکسامو میدید ک گوشیو میده بهم میگه بیا عشقته..منم خیلی راحت با بابام صحبت کردم اخرشم گفتم غروب حتما بیا دنبالم..
حالا واکنش بقیه:
زنداییم:دختره ی چش سفید...ما جرات نداشتیم پامونو جلو بزرگتر دراز کنیم..دخترم دخترای قدیم..
من o.0
دخترداییم:نگفته بودیاا؟؟حالا ماشینش چیه؟؟
دخترخالم:عجب آدمی هستیا..خب منم باهاتون بیام دیگه..
و در همین حال مامانم داشت با جارو سمتم میومد ک اعتراف کردم بابام بود...
زنداییم داشت عکسامو میدید ک گوشیو میده بهم میگه بیا عشقته..منم خیلی راحت با بابام صحبت کردم اخرشم گفتم غروب حتما بیا دنبالم..
حالا واکنش بقیه:
زنداییم:دختره ی چش سفید...ما جرات نداشتیم پامونو جلو بزرگتر دراز کنیم..دخترم دخترای قدیم..
من o.0
دخترداییم:نگفته بودیاا؟؟حالا ماشینش چیه؟؟
دخترخالم:عجب آدمی هستیا..خب منم باهاتون بیام دیگه..
و در همین حال مامانم داشت با جارو سمتم میومد ک اعتراف کردم بابام بود...
- ۴.۸k
- ۲۶ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط