اسم بابامو تو گوشیم سیو کرده بودم عشقم

اسم بابامو تو گوشیم سیو کرده بودم "عشقم"
زنداییم داشت عکسامو میدید ک گوشیو میده بهم میگه بیا عشقته..منم خیلی راحت با بابام صحبت کردم اخرشم گفتم غروب حتما بیا دنبالم..
حالا واکنش بقیه:
زنداییم:دختره ی چش سفید...ما جرات نداشتیم پامونو جلو بزرگتر دراز کنیم..دخترم دخترای قدیم..
من o.0
دخترداییم:نگفته بودیاا؟؟حالا ماشینش چیه؟؟
دخترخالم:عجب آدمی هستیا..خب منم باهاتون بیام دیگه..
و در همین حال مامانم داشت با جارو سمتم میومد ک اعتراف کردم بابام بود...
دیدگاه ها (۵)

زنی با صورت کبود رفت سراغ دکتر ، دکتر پرسید: چی شده؟زن گفت: ...

fars news

کدوم رو از همه بیشتر دوست داری؟؟؟من خودم ۳ رو دوست دارم شما ...

ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺎﻣﻼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ...ﺯﯾﺮ 18 ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻗﻠﺒﯽﻧﺨﻮﻧﻦ ﺧﻮﺍﻫﺸﺎ ....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط