عصر که میشود

عصر که می‌شود
یادت سفره‌اش را پهن می‌کند
کمی دلتنگی
در کلسه‌ی احساسم می‌ریزد
گلویِ چشمانم را تَر می‌کند
اشک آغوش باز می‌کند
صورتِ تنهایی ام را در برمی‌گيرد ...

🍃🌸
مهناز نجفی

#رشت#بوستان ملت
#پست_جدید #تکست_خاص #پروفایل
دیدگاه ها (۵)

بکجا چنین شتابان هوس سفر نداری زغبار این بیابان . همه ارزویم...

دوستت دارمهایم را گوشه قلبت بنویس روزی به کارت می آید. مهناز...

صدای پای رفتن اسفند را می‌شنوم صدای آمدنت را نه حتی ماهی های...

چرا زبان بگشایم که دردهای بزرگبه جز سكوت ندارند مرهمی دیگر ....

بوی الکل و مواد ضد عفونی بینی دختر را میسوزاند. همه جا برای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط