صد دانه یاقوت با دست بستهدر بین تابوت با جسم خسته

صد دانه یاقوت با دست بسته/در بین تابوت با جسم خسته
خیلی غریب است یاقوت در خاک/او آسمانیست فرزند افلاک
یاقوتها را در خاک و خاشاک/دستی نهان کرد از قوم ضحاک
یاقوت ها را در خاک می کاشت/افسوس یاقوت جان در بدن داشت
او خاک می ریخت او دست و پا زد/نه دست و پا نه انگشت و پا زد
حیف است رحمی رویش چه زیباست/اهل زمین نیست غواص دریاست
سرخ است و گلگون نامش شهید است/با استخوانی از ره رسیده است
#شهید #175غواص #درد-دل #شعر #
دیدگاه ها (۶)

به سوی تو -به شوق روی تو-به طرف کوی تو- سپیده دم ایم-مگر تو ...

خدا حافظ.... دوستان حلال کنین.... دارم میرم....فردا تا یه سا...

دوستان من میرم سه روز دیگه بر میگردم..... بعدشم تا 2تیر هستم...

اینم پسر عمو های گلم ک الان حسابی بزرگ شدن

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط