مدتی بود لبم روزه ی لب های تو داشت

مدتی بود لبم ، روزه ی لب های تو داشت
روزه ی شهدِ لب ِ لعلِ مربای تو داشت

چشم من ، تشنه ی آن چشمه ی نوشین تو بود
دل نگو ، ذکرِ لبش ، نام مقفّای تو داشت

قد تو سرو سِهی ، قامت تو قدّ قیام
چه کسی ، قامت و روی و قد و بالای تو داشت

عشق ، تعبیرِ قشنگی است برایم از تو
ورنه ، کمتر سخنی بود که معنای تو داشت

شهدِ شیرینِ لبت ، نوبه ی افطارم بود
شبنم روی گلت ، عطر و مسمّای تو داشت

جان گرفتم به نگاه تو و کردم افطار
روزه ی عشقِ دلی را که تمنّای تو داشت


#افشین_یداللهی
دیدگاه ها (۳)

آرزویم فقط این است زمان برگرددتیرهایی که رهاشد به کمان برگرد...

خوشا به حالت ای روستایی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط