فروغفرخزا

ﺑﺎﺯ ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﺧﻠﻮﺗﯽ ﺳﺮﺩ
ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﺯ ﺑﮕﺬﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﻭﺭ
ﯾﺎﺩ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺩﺭﺩ
ﺭﻓﺖ ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﮔﻮﺭ
ﺭﻭﯼ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﯿﺪﻡ


#فروغ_فرخزا
دیدگاه ها (۰)

دل با دل دوست در حنین باشد گویای خموش همچنین باشد دانم که...

سر به زیر و ساکت و بی دست و پا میرفت دلیک نظر روی تو را دید ...

همین که تو هر صبح در خیالِ منی؛ حالِ هر روزِ من خـوب است...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط