آن کیست کاندر رفتنش


آن کیست کـ‌اندر رفتنش

صبر از دل ما می‌برد...
دیدگاه ها (۱)

‌نفس هایِ تو رادر شیشه پُر کردم،هوایِ روزهایبودنت را همچنان ...

‌تا نرود نفس ز تن ،پا نکشم ز کوی تو.

با دلتنگی‌ات،مرا بیتاب نکن؛و با بیتابی‌ات مرا دلتنگ.

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم واندراین کار دل خویش به دری...

آنک چنان می‌رود ای عجب او جان کیستسخت روان می‌رود سرو خرامان...

آنک چنان می‌رود ای عجب او جان کیستسخت روان می‌رود سرو خرامان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط