📷 یک عکس یک خاطره
📷 #یک_عکس_یک_خاطره
🍃 عکاسی در جبهه هم به من انرژی می داد و هم به رزمنده ها،آتش دشمن گسترده بود و فراگیر، خرمشهر ملتهب بود،
🍃 هر کجا می رفتم، دفاتر یادداشت🗒 ، دوربین ها📷 ، اسلحه🔫 و کتاب هایم📚 را همراه داشتم،
🍃 در میان صدای انفجارها پیش می رفتم که رسیدم به پل خرمشهر، درون سنگری که زیر پل بود عالم دیگری را دیدم🙁
🍃 رزمنده ای با یک دست گوشی بیسیم 📞 را نگه داشته بود و با دست دیگرش گربه ای 🐱 را نوازش می کرد و گربه انگار نه انگار...😄
رزمنده مرا شناخت و با خجالت که نه؛ محجوبانه لبخند زد و سرش را پایین انداخت.☺ ️☺ ️☺ ️
خرمشهر، سال1359
عکاس : فاطمه نواب صفوی
🍃 عکاسی در جبهه هم به من انرژی می داد و هم به رزمنده ها،آتش دشمن گسترده بود و فراگیر، خرمشهر ملتهب بود،
🍃 هر کجا می رفتم، دفاتر یادداشت🗒 ، دوربین ها📷 ، اسلحه🔫 و کتاب هایم📚 را همراه داشتم،
🍃 در میان صدای انفجارها پیش می رفتم که رسیدم به پل خرمشهر، درون سنگری که زیر پل بود عالم دیگری را دیدم🙁
🍃 رزمنده ای با یک دست گوشی بیسیم 📞 را نگه داشته بود و با دست دیگرش گربه ای 🐱 را نوازش می کرد و گربه انگار نه انگار...😄
رزمنده مرا شناخت و با خجالت که نه؛ محجوبانه لبخند زد و سرش را پایین انداخت.☺ ️☺ ️☺ ️
خرمشهر، سال1359
عکاس : فاطمه نواب صفوی
۳۲۸
۰۱ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.