مردی درسن سالگی دچاربیماری درچشمانش شد که مدت چندروز ق

مردی درسن ٧٠ سالگی دچاربیماری درچشمانش شد که مدت چندروز قادربه دیدن نبود بعداز مراجعه به دکتر و مصرف دوا ،دکتر به اوپیشنهاد عمل جراحی داد مرد موافقت کرد ...
هنگام مرخص شدن ازشفاخانه به او فاکتور پول را داد. با گرفتن فاکتور مرد شروع کرد به گریه کردن دکتر به اوگفت مامیتوانیم به تو تخفیف بدهیم ولی مرد همچنان گریه میکرد
دوباره دکترگفت میتوانیم مخارج را قسطی بسازیم ولی مرد گریه اش شدیدترشد!
دکترمتعجب شد گفت پدرجان چه چیزی ترا به گریه می اندازد؟ نمیخواهی پول بپردازی ؟
پیرمردگفت: نه این چیزی نیست که مرا به گریه می اندازد بلکه اینست که خداوند ٧٠ سال برایم نعمت بینایی راعطاکرد و هیچ فاکتوری درمقابلش برایم نفرستاد. چقدر کریم است پروردگارم که بهترین نعمات را برای ما ارزانی کرده ودر مقابلش هیچ چیزی هم نمیخواهد ولی بازهم ما قدر آن نعمات را نمیدانیم وشکرش را بجا نمیکنیم تا اینکه آن نعمت را ازدست ندهیم.
شاید همه آنچه که در زندگی میخواهم را نداشته باشم
اما هر آنچه که برای زیستن نیاز دارم برایم فراهم است
به همین خاطر از خدا سپاسگزارم . . .
دیدگاه ها (۱)

می‌خواهمتکه خواستنی ‌تر ز هر کسی؛کو واژه‌ای که ساده‌تر از ای...

عشق❤ ️ برازنده ے آدمایے هست که وقتے دستے رو گرفتن دیگه رها ن...

⛵ 🎣 ⛵ 🎣 ⛵ 🎣 ⛵ متهم کردی مرا عمری به عشق دیگریکاش میدانستی از...

ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻤﺖ...ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ...ﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻣﺖ ﺗﯿﺘﺮ ﺩﺭﺷﺖ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﺁﻥ ﺟﺎ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط