شعر هلالی جغتایی

شعر هلالی جغتایی:
ای که می پرسی ز من کان ماه را منزل کجاست؟

منزل او در دلست، اما ندانم دل کجاست

جان پاکست آن پری رخسار، از سر تا قدم

ور نه شکلی این چنین در نقش آب و گل کجاست؟

ناصحا، عقل از مقیمان سر کویش مخواه

ما همه دیوانه ایم، این جا کسی عاقل کجاست؟

آرزوی ساقی و پیر مغان دارم بسی

آن جوان خوبرو و آن مرشد کامل کجاست؟

در شب وصل از فروغ ماه گردون فارغم

این چنین ماهی، که من دارم، در آن محفل کجاست؟

روزگاری شد که از فکر جهان در محنتم

یارب! آن روزی که بودم از جهان غافل کجاست؟

نیست لعل او برون از چشم گوهر بار من

آری، آری، گوهر مقصود بر ساحل کجاست؟

چون هلالی حاصل ما درد عشق آمد، بلی

عشقبازان را هوای زهد بی حاصل کجاست؟
دیدگاه ها (۷)

چیزی برای گفتن ندارماگر دوست داشتین صلوات بفرستین برای خاله ...

روزهای تلخ و عجیبی در حال گذر استدر سراسر دنیا آشفتگی موج می...

لات های حرم امام رضا... قشنگ بوداگه حالت خوب شد نشر بده

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط