معنیش کنید مهم
معنیش کنید مهم
برای منم بفرستید
گفتا نوبت آن رسیده ز تن در آری آن قبای زرد که دگر آفت است
گفتم ز کجا رَدای حاکمیت به فریاد رَجَز و هل مِن مبارز است
گفتا به گِل نشسته کشتی نوح بار خود زمین نِه که وقت تنگ است
گفتم مرگ است طلب کمک ز دوست اشاره به انگشت شصد است
متوجه قضیه پیش رو شدید؟؟؟؟؟
✍شرلوک هلمز
گفتا شمارش مرگ از روی سکوی آجری بُوَد
گفتم در پس آن دیوار نام چه کسی نوشته بُوَد
گفتا در میان نام هااز سپهبد یا که سر لشکر بُوَد
گفتم دیدم ط یاکه ل یا چنان ی گاهی ف بُوَد
☝️☝️
👇👇
منظور کجاست!؟
در ساختمانی که فرمانده هان لبنانی بودند!؟
یا در ساختمانی که فرمانده هان ایرانی هستند!؟
گفتا نوبت آن رسیده ز تن در آری آن قبای زرد که دگر آفت است
گفتم ز کجا رَدای حاکمیت به فریاد رَجَز و هل مِن مبارز است
گفتا به گِل نشسته کشتی نوح بار خود زمین نِه که وقت تنگ است
گفتم مرگ است طلب کمک ز دوست اشاره به انگشت شصد است
برای منم بفرستید
گفتا نوبت آن رسیده ز تن در آری آن قبای زرد که دگر آفت است
گفتم ز کجا رَدای حاکمیت به فریاد رَجَز و هل مِن مبارز است
گفتا به گِل نشسته کشتی نوح بار خود زمین نِه که وقت تنگ است
گفتم مرگ است طلب کمک ز دوست اشاره به انگشت شصد است
متوجه قضیه پیش رو شدید؟؟؟؟؟
✍شرلوک هلمز
گفتا شمارش مرگ از روی سکوی آجری بُوَد
گفتم در پس آن دیوار نام چه کسی نوشته بُوَد
گفتا در میان نام هااز سپهبد یا که سر لشکر بُوَد
گفتم دیدم ط یاکه ل یا چنان ی گاهی ف بُوَد
☝️☝️
👇👇
منظور کجاست!؟
در ساختمانی که فرمانده هان لبنانی بودند!؟
یا در ساختمانی که فرمانده هان ایرانی هستند!؟
گفتا نوبت آن رسیده ز تن در آری آن قبای زرد که دگر آفت است
گفتم ز کجا رَدای حاکمیت به فریاد رَجَز و هل مِن مبارز است
گفتا به گِل نشسته کشتی نوح بار خود زمین نِه که وقت تنگ است
گفتم مرگ است طلب کمک ز دوست اشاره به انگشت شصد است
۳۱۷
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.