Life for love
Life for love
پارت 18
( ساعت ۵ عصر )
میرا: الو سلام بابا خوبی؟ مامان و می کیونگ حالشون خوبه؟؟
سوجون ( بابای میرا ) : الو سلام دخترم از این طرفا نمردیم و یادی از ما کردی فکر کردم رفتی امریکا فراموش کردی این بابای پیرتو اره خوبم اونا هم خوبن سلام میرسونن
میرا: بابااااا الان جای شوخی نیست ( جدی)
سوجون: میرا؟ اتفاقی افتاده بلایی که سرت نیومده؟؟ ( بم ، جدی )
میرا: نه بابا حالم خوبه فقط می تونی دو تا از بهترین افرادت رو برام بفرستی امریکا؟
سوجون: چرا؟ می خوای بیام امریکا؟؟
میرا: نه نه نمی خواد بیای فقط بگو می تونی یا نه؟
سوجون: تا فردا شب تو امریکان خیالت راحت
میرا: مرسی بابا بعدا بهت میگم چی شده ولی الان ی سری کار دارم که حتما باید انجام بشه!
سوجون: باشه دخترم فعلا خداحافظ
میرا: خداحافظ
( فلش بک به بیمارستان )
میرا: تو مطمئنی؟
انا: من دقیق نمی دونم خودش گفت اینارو می خوای برو دیدنش
میرا: باشه بگو کجاس؟ این عالیه اگه حرفاش حقیقت داشته باشه به راحتی پرونده رو می بریم
انا: میگم میرا
میرا: چیه؟
انا: من یک دوستی دارم که شوهرش تو اداره پلیس کار میکنه می تونم استعلامش رو برات در بیارم
میرا: وای مرسییی عشقم پس زودتر انجامش بده بدو
انا: باشه تا نیم ساعت دیگه خبرش رو بهت میدم
میرا: منم میرم شخصا اقای جئون رو ببینم
انا: اتاق 704 طبقه 5 سالن B
میرا: باشه فعلا بای
انا: بای بای
پارت 18
( ساعت ۵ عصر )
میرا: الو سلام بابا خوبی؟ مامان و می کیونگ حالشون خوبه؟؟
سوجون ( بابای میرا ) : الو سلام دخترم از این طرفا نمردیم و یادی از ما کردی فکر کردم رفتی امریکا فراموش کردی این بابای پیرتو اره خوبم اونا هم خوبن سلام میرسونن
میرا: بابااااا الان جای شوخی نیست ( جدی)
سوجون: میرا؟ اتفاقی افتاده بلایی که سرت نیومده؟؟ ( بم ، جدی )
میرا: نه بابا حالم خوبه فقط می تونی دو تا از بهترین افرادت رو برام بفرستی امریکا؟
سوجون: چرا؟ می خوای بیام امریکا؟؟
میرا: نه نه نمی خواد بیای فقط بگو می تونی یا نه؟
سوجون: تا فردا شب تو امریکان خیالت راحت
میرا: مرسی بابا بعدا بهت میگم چی شده ولی الان ی سری کار دارم که حتما باید انجام بشه!
سوجون: باشه دخترم فعلا خداحافظ
میرا: خداحافظ
( فلش بک به بیمارستان )
میرا: تو مطمئنی؟
انا: من دقیق نمی دونم خودش گفت اینارو می خوای برو دیدنش
میرا: باشه بگو کجاس؟ این عالیه اگه حرفاش حقیقت داشته باشه به راحتی پرونده رو می بریم
انا: میگم میرا
میرا: چیه؟
انا: من یک دوستی دارم که شوهرش تو اداره پلیس کار میکنه می تونم استعلامش رو برات در بیارم
میرا: وای مرسییی عشقم پس زودتر انجامش بده بدو
انا: باشه تا نیم ساعت دیگه خبرش رو بهت میدم
میرا: منم میرم شخصا اقای جئون رو ببینم
انا: اتاق 704 طبقه 5 سالن B
میرا: باشه فعلا بای
انا: بای بای
۴.۸k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.