بوسیدمش

بوسیدمش!
دیگر
هراس نداشتم
جهان پایان یابد.
من از جهان سهمم را گرفته بودم...
دیدگاه ها (۱)

تو رفته ای و زشت ترین حرف ممکن را امروز یک عکاس به من گفت !ل...

مثل همین چند لحظه پیشگاهی زنگ بزن!به بهانه ای هر چند کوچکو د...

بگو به لشکر مویت، ب قلعه برگردندشکار شیر که صدها نفر نمیخواه...

- شهر را ببین...چشم، چشم را نمیبیندلبهایت اما...بهترین فرصت ...

شرمنده امروزا فعالیت نداشتمدرگیر بودم😔🥺

پایان مهر ۱۳۵۸ خبری منتشر شد که منجر به ترس و هراس عمومی در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط