مرا درمیان روز های خسته ات

پیدا خواهی کرد .
وقتی که شانه ی هیچ کسی آرامت نمیکند!
بازمیگردی و پاره های قلبی را می بینی که دیگر نمیتپد ،
که از من یک جسد مانده ...
و از تو خروارها ردپا ...

#دلنوشته

▪︎ - ²⁶ اسفندماهِ ¹⁴⁰² - ▪︎
²².¹¹
دیدگاه ها (۷)

استخوان هایش زیر دستان غساله

شاید اشتیاق فراوان من بود که تو را ترساند

تو نه دوری تا انتظارت کشم

مطمئن باش كه من حتی اگه روشنايی رو

هیچکس نمی‌فهمد که دوست داشتن تو چه معنا داشت .من عشق را تا م...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

راز سکوت شیرینات، دوست دختر جیمین، این روزها عجیب غریب شده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط