سلول به سلول تنش، غم نشسته بود
سلول به سلول تنش، غم نشسته بود
خون توی رگاش سرد شده بود
ظرفیت ذهنش تا خِرخِره پُر شده بود
و چشماش خشکِ خشک بودن!
اصلا از چهرهاش معلوم بود که چقدر خسته است
و اما همهی اینها را پشت لبخند زیبایش پنهان میکرد
#تگست_گرافی
خون توی رگاش سرد شده بود
ظرفیت ذهنش تا خِرخِره پُر شده بود
و چشماش خشکِ خشک بودن!
اصلا از چهرهاش معلوم بود که چقدر خسته است
و اما همهی اینها را پشت لبخند زیبایش پنهان میکرد
#تگست_گرافی
۷.۸k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱