سکوت عشق
به دوزلف یاردادم دل بی قرارخودرا
چه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را
شبی اربه دستم افتد سر زلف یاربااو
همه مو به موشمارم غم بی شمار خود را..
چه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را
شبی اربه دستم افتد سر زلف یاربااو
همه مو به موشمارم غم بی شمار خود را..
۶۸۲
۰۹ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.