کسی در باد می خواند تو را تا اوج می خواهم برای ناز چشمانت

کسی در باد می خواند تو را تا اوج می خواهم برای ناز چشمانت چه بی صبرانه می مانم د لم تنگ است و بی یادت در این غربت نمی مانم تو هستی در وجود من تو را هرگز نمی رانم
همانطور که به زیبایی تو خیره شده ام ، با خود می اندیشم ، هرگز فرشته ای را دیده ام که در ارتفاعی چنین پایین پرواز کند
لذت عشق زمانی است که آن را نثار می کنی بیشتر از زمانی است که دریافتش می کنی پس بذار من عشقم را نثارت کنم
دیدگاه ها (۵)

خخخ

دانشجویی بدونه بسم الله شروع به غذا خوردن میکنهشیطان باهاش ه...

کاش می شد به تو گفت که تو تنها سخن شعر منیکاش می شد به تو گف...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط