پاییز

پاییز
شاید عاشقیست بی قرار
غمهایش را آغشته
به رنگهای کهربایی می کند
بر دلش می پاشد
و برگ به برگ ترانه می سراید
شاید دلتنگ بهارست
آخر عمریست به دنبال بهارست
زمستان دست وپایش را بسته
بیچاره پاییز
دلتنگ که شدی
پاییز را به خاطر بسپار
بهانه ایست
 برای عاشقانه های بی صدا
اشکهایت را به او بسپار
باران را به تو هدیه می کند
اصلا پاییز آمده
که آبروی دل عاشق
را به حرمت چشمهایش
به جان بخرد
تو پاییز باش
ببین من با عاشقانه هایت
چه می کنم


مریم پورقلی
دیدگاه ها (۴)

راستی شما از زندگی چه فهمیدید؟؟!!  - فهمــیده ام که باز کردن...

تست جالبیه انجام بدیدآزمون دکتر فیل مک گرا دیگران شما را چگو...

گر بیایی دهمت جان و نیایی کُشدم غم من که بایست بمیرم چه بیای...

روح پدرم شاد که میگفت به استـاد فرزند مرا هیچ نیاموز بجز عشـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط