مثل چای با عطر هل
🤍🖇
مثل چای با عطرِ هل
وسط سرمای زمستان
مثل عطر یک آشنا
در غریب ترین نقطه جهان
مثل خنکای نفس هایش
روی پیشانی داغِ تبدارت
مثل پنج دقیقه خواب صبح
می چسبد به جان
یکی که اسمش
بی هیچ قید و شرطی "رفیق" است
در این قطحی واژهی "دوست" ...
مثل چای با عطرِ هل
وسط سرمای زمستان
مثل عطر یک آشنا
در غریب ترین نقطه جهان
مثل خنکای نفس هایش
روی پیشانی داغِ تبدارت
مثل پنج دقیقه خواب صبح
می چسبد به جان
یکی که اسمش
بی هیچ قید و شرطی "رفیق" است
در این قطحی واژهی "دوست" ...
- ۴.۷k
- ۰۸ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط