با نفسش دست هایش را گرم می کرد

_
با نفسش دست هایش را گرم می کرد.
شروع کردم به عکس گرفتن
گفت دستای من یخ‌زده تو داری عکس میگیری؟ بیا کمکم کن.
گفتم چشم.تا خواستم کمکش کنم خندید و گفت شوخی کردم.امروز تو کمکم کنی فردا و پس فردا کی کمکم کنه.عکس بگیر شاید صدای ما جایی برسه
#کولبر #کولبری
دیدگاه ها (۲)

.زن: دشمن تو این سپاه نیست پادشاه، دشمن را تو خود پرورده‌ای....

میلاد محمدی ملی پوش فوتبال ایران با انتشار این عکس، خبر ازدو...

ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس چه سفرها کرده ایم، چه سفرها کر...

.سلام عزیزای دلم .این پسر گل اسم اش مهزیار ویسی نژاد هست اش ...

سناریو هیونجین

چندپارتی☆p.3چند ثانیه سکوت بین تون حکم فرما بود، مثل دنیا که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط