روزهای آخر اسفند می تواند یادم بیندازد که زندگی همین است همین روزهای تند ...

📝

روزهای آخر اسفند می تواند یادم بیندازد که زندگی همین است. همین روزهای تند و تند دویدن ها ... بشورها و بساب ها ... از نو، نو شدن ها!

با خودم می گویم آدمیزاد هم موجود عجیبی است. میداند همین چند صباحِ دیگر، صدای ساز و دهلِ تحویل سال که بیاید و بگذرد، دوباره شروع می کند به آرام شدن ها و در خود راکد ماندن ها، شلوغ و درهم و شلخته و کثیف کردن ها و هر روز کهنه تر شدن ها ... اما هنوز مثل هرسال، راه خودش را می رود. دوباره از نو برای نو شدن ذوق می کند و از فکر آمدن فروردین توی دلش قند آب می شود! گندمش را سبز می کند، هفت سینش را می چیند و بعد می نشیند کنار قرآن و آئینه، آرزوهای شاد و رنگی اش را توی ذهنش، مرور می کند. که انگار هنوز هم، از لابلای آنهمه تاریکی که بر زندگی خودش و اطرافیانش بارها و بارها سایه انداخته است، روزنه های امید را می بیند و به آن دلخوش است.

خدا این دلخوشی ها را، همین روزنه های کوچک امید را، از هیچ کس نگیرد که نگیرد ...

#مریم_عندلیب
دیدگاه ها (۱)

مادر ،همانند سورہ ای از " قرآن " است ،که هیچ کس حتیٰ نمی توا...

هوایت را دارم!حتی اکنون که میدانم... در هوای او نفس نفس میزن...

کائنات فدای لبخندِ شیرینِ اولِ صبحت...بخند جانم!تو دلخوشیِ ...

به لکنت چشمانم روی دستانت سوگند,که نفسم همیشه با حضورِ تو,گا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط