حجه الاسلام قراءتی
حجه الاسلام قراءتی
غفلت ما، آرزوی دشمن
قبل از انقلاب و در اوائل طلبگی ام، با کمال تعجّب یک روز مرحوم آیة الله شیخ بهاءالدین محلاتی- یکی از مراجع وقت و از معدود روحانیونی که حکومت طاغوت از او حساب می برد- به دیدن و احوالپرسی من آمد، هنگام مراجعت با کمال تعجّب به من فرمود: شما بروید خدمت مراجع و بگویید: آنقدر به فقه و اصول مشغول شده اید! پس می خواهید با این آیه قرآن چکار کنید که می فرماید: «ودّ الذین کفروا لو تغفلون عن اسلحتکم وامتعتکم ....» کفّار دوست دارند شما از اسلحه و مسائل روزمرّه زندگی خود غافل باشید.
.
مرجع هوشیار
حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی قدس سره جهت رسیدگی به یتیمان مبلغی کمک می کرد. شخصی سالها مراجعه می کرد و می گفت: آقا در همسایگی ما چند صغیرِ یتیم هستند به آنها کمک بفرمائید. از آقا کمکی می گرفت و می رفت. او فکر می کرد آقا چون به سن پیری رسیده فراموش می کند که چند ماه قبل هم مراجعه کرده است. تا اینکه روزی آقا به او فرمود: این چه صغیرهایی هستند که کبیر نمی شوند!!
.
خشیت الهی
به ملاقات یکی از مجروحان جنگی رفتم که ترکشی به دستش اصابت کرده بود و می خواستند دستش را قطع کنند. از من پرسید: وقتی دست راستم قطع شد، باز به خاطر گناهانی که با دست چپم انجام داده ام کیفر خواهم شد و دست چپم علیه من در قیامت شهادت خواهد داد و یا اینکه خداوند مرا خواهد بخشید؟ با خود گفتم: به راستی خداوند چه اولیائی دارد!
.
الگوی مصرف
خدمت مقام معظّم رهبری رسیدم، تمام چراغهای اتاق خاموش و فقط چراغِ روی میز ایشان جهت مطالعه روشن بود. اطرافیان گفتند: آقا تنها وقتی مهمان به ایشان میرسد چراغ اتاق را روشن می کند.
.
نباید دروغ بنویسیم
مادرِ یکی از مسئولین فوت کرده بود. دفتر یکی از علما تسلیت نامه ای تنظیم کرده و نوشتند: بسیار متأسّفیم. وقتی جهت امضا خدمت آقا بردند فرمود: کلمه بسیار را حذف کنید، دروغ است. بعد فرمود: کلمه متأسّفم را نیز حذف کنید. همین اندازه طلب مغفرت کنید کافی است. ما نباید دروغ بنویسیم.
.
جشن حنابندان
در آستانه عملیات کربلای 5 شبی مرا برای سخنرانی به جمع رزمندگان بردند، دیدم همه دست ها رنگی است. گفتم: قصّه چیست؟ گفتند: عملیات که نزدیک می شود بچه ها برنامه حنابندان دارند و به نوعی جشنی برای شهادت است! از عشق این جوانان به شهادت، مات و مبهوت شدم
غفلت ما، آرزوی دشمن
قبل از انقلاب و در اوائل طلبگی ام، با کمال تعجّب یک روز مرحوم آیة الله شیخ بهاءالدین محلاتی- یکی از مراجع وقت و از معدود روحانیونی که حکومت طاغوت از او حساب می برد- به دیدن و احوالپرسی من آمد، هنگام مراجعت با کمال تعجّب به من فرمود: شما بروید خدمت مراجع و بگویید: آنقدر به فقه و اصول مشغول شده اید! پس می خواهید با این آیه قرآن چکار کنید که می فرماید: «ودّ الذین کفروا لو تغفلون عن اسلحتکم وامتعتکم ....» کفّار دوست دارند شما از اسلحه و مسائل روزمرّه زندگی خود غافل باشید.
.
مرجع هوشیار
حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی قدس سره جهت رسیدگی به یتیمان مبلغی کمک می کرد. شخصی سالها مراجعه می کرد و می گفت: آقا در همسایگی ما چند صغیرِ یتیم هستند به آنها کمک بفرمائید. از آقا کمکی می گرفت و می رفت. او فکر می کرد آقا چون به سن پیری رسیده فراموش می کند که چند ماه قبل هم مراجعه کرده است. تا اینکه روزی آقا به او فرمود: این چه صغیرهایی هستند که کبیر نمی شوند!!
.
خشیت الهی
به ملاقات یکی از مجروحان جنگی رفتم که ترکشی به دستش اصابت کرده بود و می خواستند دستش را قطع کنند. از من پرسید: وقتی دست راستم قطع شد، باز به خاطر گناهانی که با دست چپم انجام داده ام کیفر خواهم شد و دست چپم علیه من در قیامت شهادت خواهد داد و یا اینکه خداوند مرا خواهد بخشید؟ با خود گفتم: به راستی خداوند چه اولیائی دارد!
.
الگوی مصرف
خدمت مقام معظّم رهبری رسیدم، تمام چراغهای اتاق خاموش و فقط چراغِ روی میز ایشان جهت مطالعه روشن بود. اطرافیان گفتند: آقا تنها وقتی مهمان به ایشان میرسد چراغ اتاق را روشن می کند.
.
نباید دروغ بنویسیم
مادرِ یکی از مسئولین فوت کرده بود. دفتر یکی از علما تسلیت نامه ای تنظیم کرده و نوشتند: بسیار متأسّفیم. وقتی جهت امضا خدمت آقا بردند فرمود: کلمه بسیار را حذف کنید، دروغ است. بعد فرمود: کلمه متأسّفم را نیز حذف کنید. همین اندازه طلب مغفرت کنید کافی است. ما نباید دروغ بنویسیم.
.
جشن حنابندان
در آستانه عملیات کربلای 5 شبی مرا برای سخنرانی به جمع رزمندگان بردند، دیدم همه دست ها رنگی است. گفتم: قصّه چیست؟ گفتند: عملیات که نزدیک می شود بچه ها برنامه حنابندان دارند و به نوعی جشنی برای شهادت است! از عشق این جوانان به شهادت، مات و مبهوت شدم
- ۷۵۲
- ۱۶ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط