وقتی درحال گیم زدن ...
#استری_کیدز #سناریو #درخواستی
چان :
خیلی دقیق و متمرکز خیره به صفحه نمایش کامپیوتر بود و خیلی محکم با صدایی بلند با پسرا حرف میزد
پشتش قرار داشتی که رفتی جلوش ، پاهات رو فاصله دادی و روی اون قسمتی که میشه گفت هرازگاهی فلجت میکرد ، نشستی هردو دستتو دور گردنش گذاشتی که گفت
_ پسرا من باید برم * نگاه به تو پوزخند * کار مهمی دارم
از بازی خارج شد و هدفونش رو خیلی زود از گوش های عرق کرده اش بیرون آورد
دستاش رو دور کمرت خلقه کرد و تورو به بدنش چسبوند ...
لینو :
چه عرض کنم .. روی صندلی فلجت کرد اینشون😔🥰
چانگبین :
به بهونهی اینکه مثلا براش خوراکی آوردی رفتی به سمتش یکی یکی داشتی چیپس هارو توی دهنش میگذاشتی،اما از اینکه یهو تورو توی بغلش دید و لبات رو روی لباش گذاشتی از کارت تو شوک کرد ولی بعدش باهات همکاری کرد و .. 🥰📿
هیونجین :
با خاموش شدن صفحه نمایش روبه روش اخمی کرد و بهت نگاه کرد
_ هی ا.ت چرا سیم رو از برق کشیدی بیرون ؟ مرحله نهایی بودم
بدون هیچ حرفی رفتی و روی پاهاش نشستی سرت رو نزدیک کردی و دستات رو دور گردنش آویز،لبخند شیطونی زدی و گفتی
=مرحله نهایی از زنتم مهم تره ؟
هدفونی که توی گوشش بود و خیلی ماهرانه درآورد و روی زمین انداختش و دستاش رو دور کمرت گذاشت و و پوزخند صدا داری زد
_ معلومه که نه
و بعد لباش رو روی لبات چسبوند ... 📿🤌
هان :
با صدای بلندی اسمش رو داد زدی
= یاااا هان جیسونگ
سرش رو برگردوند و بهت نگاه کرد حتی اجازه ندادی حرفی بزنه
عصبانی روی پاهاش نشستی و از یقش گرفتی و سرت رو به سرش نزدیک کردی
لبات رو خیلی سریع روش گذاشتی...* اطلاع بدم میکروفون هم روشن بود🥰🕳*
فلیکس:
با صدای مردونه و دیپش گفت
_ بیب .. خودت دلت راه رفتن نمیخواد .. بعدا سرم غر نزنی بهتره
چشماش رو بست و لباش رو روی لبات گذاشت دست ، نیم تنه ای که داشتی رو بالا داد و کمر سفید و باریکت رو شروع به لمس کرد ..
سونگمین :
ماشالله انقدر روی کار بودن حواسشون نبود که میکروفون بازه و همه پسرا دارن صدای ناله هاتون رو میشنون🥰📿🤌
جونگین ؛
با انجام دادن این حرکت اولش تعجب کرد ولی با خودش قکر کرد " فرصت خوبیه * بازی رو زود خاموش کرد و لبخند روباهی،شیطونی زد و هردو دستشو زید باسنت برد و فشارشون داد
_ انگار بیبی دلش شیطونی میخواد !
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.