بی تفاوت می نشینیم از سر اجبار ها

بی تفاوت می نشینیم از سر اجبار ها
مثل از نو دیدن صدباره ی "اخبار" ها

خانه هم از سردی دل های ما یخ میزند
در سکوت ما ، صدا می اید از دیوار ها

هر شبم بی تابی و بی خوابی و بی حاصلی
حال و روزم را نمی فهمند جز شب کارها

دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون
"دوستت دارم" شده قربانی تکرار ها


خنده های زورکی را خوب یادم داده ای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها


گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم
بغض کردم خود خوری کردم نگفتم بارها

#سید_تقی_سیدی
----------------------------
دیدگاه ها (۲۱)

صبح یعنی که گل از غنچه تو وا بشودفَلــق از شـرق تو را محوِ ت...

‌ بسم رب المصطفیدهم رمضان سال دهم بعثتوفات #ام_المومنین خدیج...

مردها مظلوم ترین جنس آفریدهٔ خدایندشاید شما توی دلتان ،یا بل...

سلام دوستان گلمپله های زندگیتان همیشه گلباراندلهاتان پر از ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط